ازدواح سفید یا نکاح معاطاتی شکلی از ازدواج است که ریشه در فرهنگ غربی دارد و به معنای «همباشی» نیز شناخته میشود ، پیوندی به مدت زمان نامعلوم بین دو فرد برقرار میشود که فاقد مشروعیت اجتماعی و حقوقی است بنابراین زندگی دختر و پسر زیر یک سقف را بدون عقد شرعی نمیتوان ازدواج نامید؛ بلکه چنین رابطهای با اهدافی مانند برآوردن نیازهای جنسی و روانی برقرار می شود و اگرچه ممکن است از زاویهای برای مرد مثبت باشد، ولی اثر ویرانکنندهای بر زن میگذارد، چراکه زنان دارای زیباییهای خدادادی هستند که باید آن را در جای خود هزینه کنند. زمانی که شادابی و نشاط زن به مرور زمان کاهش یابد، ممکن است علاقه مرد به ادامه زندگی با او کم و به زن دیگری گرایش پیدا کند.
نکاح معاطاتی ازدواجی است که به منظور تشکیل خانواده و حق تمتع و رابطه جنسی بین زن و مرد برقرار میشود اما فاقد ایجاب و قبول لفظی است و ممکن است طرفین بر مهریه، نفقه و سایر حقوق بین زوجین توافق کنند. شرعی و قانونی بودن ازدواج سفید با تعریف اول بستگی به صحت عقد نکاح بر اساس معاطات دارد
مطابق ماده ۱۹۳قانون مدنی «در مواردی که قانون استثناء کرده باشد» معاطات صحیح است. از جمله موارد استثنا شده عقد نکاح است. در ماده ۱۰۶۲این قانون آمده است: «نکاح واقع میشود به ایجاب و قبول به الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج نماید». یعنی حتما به لحاظ حقوقی باید صیغه عقد ازدواج بیان شود و ایجاب و قبول باید لفظی باشدمگر در حالت عجز از تلفظ. محقق داماد میگوید قانون مدنی برای ایجاب و قبول صیغهای خاص یا زبان و لفظ ویژهای را ملحوظ نداشته است. بلکه هر زبان و یا هر نوع صیغهای را که دلالت صریح بر قصد ازدواج داشته باشد را کافی دانسته است
عدم جواز نکاح معاطاتی به نظر اکثر فقهای شیعه نظیر شیخ مرتضی انصاری، روحالله خمینی، محقق بحرانی، مکارم شیرازی مورد اجماع علمای شیعه و اهل سنت است. مذاهب شافعی، مالکی، حنبلی و حنفی همگی صیغه ایجاب و قبول را از شرایط عقد نکاح میدانند.
در سالهای اخیر برخی از فقها نظیر آیت الله صادقی تهرانی نظریه صحت نکاح معاطاتی را مطرح کردهاند. از جمله: «عقد یا قرارداد ازدواج به هر زبانی که باشد درست است و اگر هم بدون لفظ ویژهاش که «انکحت» یا «نکاح کردم» باشد، در صورتی که جریانی میان زن و مرد انجام گردد، چه با نوشتن یا گفتن یا اشاره یا هر طور دیگر که به روشنی دلالت بر انجام ازدواج کند، کافی است،... . اگر کفش روی کفش گذاردن یا شیرینی به یکدیگر تعارف کردن یا هر اشاره و عملی دیگر که در عرف آنان دلیل بر انجام ازدواج است، همینها کافی است و دیگر صیغهای چه عربی و چه به زبان دیگر لازم ندارد. عمده این است که معلوم باشد قضیه رفیقبازی و زنا در کار نیست، بلکه مقصود زناشویی و تشکیل زندگی جدید است، چه دائمش و چه موقتش.
آمارها نشان میدهد امروزه، زندگی بدون ازدواج یکی از شیوههای رایج زندگی در غرب است. بیش از دوسوم زوجهای آمریکایی پیش از ازدواج رسمی، مدتی را بدون ازدواج با یکدیگر زیر یک سقف میگذرانند. در سال 1994، حدود 3/7 میلیون زوج آمریکایی بدون ازدواج با یکدیگر زندگی میکردند و نزدیک به اواخر دهه 1990، حداقل 50 تا 60 درصد زوجها حداقل پیش از ازدواج رسمی، مدتی را بدون ازدواج با یکدیگر میگذراندند. این در حالی است که تا پیش از 1970، زندگی بدون ازدواج در ایالات متحده غیرقانونی بود. طبق آمار آمریکا، تعداد زوجهای ازدواجنکردهای که با یکدیگر زندگی کردهاند، از 1960 تا 2000 ده برابر شده و اکنون، زندگی بدون ازدواج، به مرحلهای عادی در روند آشنایی دو فرد تبدیل شدهاست. (منبع اینترنت).
اینطور که به نظر میرسد از جمله عواملی که میتواند جوانها را به سمت این دست از ازدواجها بکشاند مشکلات مالی، محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر و نداشتن اعتقاد به ازدواج میتوانند دلایل زندگی مشترک بدون ازدواج باشند. همچنین هزینه بالای اجاره یا خرید مسکن و نبود تناسب دخل و خرج که در این دوره و زمانه بسیار برجستهاست، میتواند دلایل دیگری باشد که موجب میشود کسی حاضر به امضای عقدنامه نباشد و زندگی بدون ازدواج یا ازدواج از نوع سفیدش را ترجیح بدهند.
فارغ از هرگونه اظهار نظر راجع به حسن و قبح ازدواج سفید بهرحال جامعه ایران نیز با این پدیده مواجه و اکنون حاکمیت و مردم با این امر دست به گریبان است .
حال با این موج چه کنیم ,بگذاریم ویران کند و یا تدابیری بیاندیشیم که از واقعیت موجود در جهت اصلاح اجتماعی و قانونی استفاده کنیم . بنظر نگارنده باید دید چه عواملی جوانان و حتی میانسالان را از ازدواج دائم دور و به سمت ازدواج سفید سوق میدهد .
از دیدگاه جرم شناسی هر عمل مجرمانه ای اعتراض است به وضعیت موجود اجتماعی و شخص مجرم از سوی دیگر نسل امروز هم نسل دیروز نیست و نمیتوان انتظار داشت آنچه را که میبیند و لمس می کند را با سنگ نسلهای پیشین خود محک بزند . نسل امروز به مفاهیم آزادی , دموکراسی , برابری حقوق و..... آشناست و بطور ملموسی با آن عجین شده , افکار واندیشه ای که به او داده شده قابل بازستاندن نیست به حقوق اولیه خود اعم از تمتعی و استیفائی آگاه است . زن می داند که بعنوان انسان به ماهو انسان برده نیست و تحت مالکیت مرد قرار ندارد و بسیاری از کارهایی که به لطف ظرافتش انجام می دهد نه از باب اخذ اجرت المثل و نفقه است که فقط از روی مهر است و محبت. در مقابل مرد نیز آگاه شده که جنس متفاوت خود کالایی خریدنی نیست که از بابت آن مهریه و نفقه و اجرت المثل و نحله دهد و چناچه از پرداخت ثمن کالا خودداری کند به زندان برود وبرای اثبات اعسار خود به شاهدو فیش حقوقی متوسل شود.انسان موجودی است چندوجهی و دارای خصوصیات تمایلات و سلایقی که در گذر زمان دستخوش تغییرات میگردد منکرثبات فکری وشخصیتی نیستم ولی همه افراد جامعه را نمیتوان تابع یک فرمول کرد .هنر قانونگذار نیز در این است که قوانین را بگونه ای وضع کند که همه افراد جامعه از هر جنس ,نژاد و مذهب و گرایش فکری ,آزادی اولیه و انسانی خود را داشته باشد ودر هر کجا هم که در نگاه اول به معذوریتهای شرعی برخورد میکند با استفاده از صدور احکام ثانویه نسبت به تعدیل آن اقدام نماید چراکه تمام ادیان الهی بر پایه عقل استوار است و عقل تابعی از مقتضیات روز جامعه .
فارغ از هر عللی که در واقعه طلاق موثر است اعم از مالی , اخلاقی , روابط جنسی و غیرهولی یکی ازعمده ترین چیزهایی که جوانان را به سمت ازدواج سفید سوق می دهد قوانین پیچیده و دست و پاگیردر زمان جدائی است که یکسویه حق طلاق را به مرد می دهد و زن در صورتی می تواند خود را رها سازد که شرایط خاصی را با هزار مکافات به اثبات برساند که حداقل دو تا پنج سال به طول می انجامد ویا مرد برای رهایی خود زیر بار پرداخت وجوهات سنگین برود.تازه این مربوط به مواردی است که دو طرف با عشق وارد زندگی می شوند چه برسد به مواردی که زن یا مرد با قصد سوء استفاده از طرف مقابل ازدواج کند . علی ایحال بحث ازدواج و طلاق و به تبع آن ازدواج سفید دارای پیچیدگی های بسیاری است که النهایه با تعدیل قوانین مربوط به آن قابل حل است و طبیعی است که این تعدیل نیز بهایی دارد و عواقبی که در این مجال نمی گنجد ولی کدام بهتر است ؟ فضای سنگین اطاق در بسته؟ یا اینکه پنجره ای را باز کنیم تا هوای تازه وارد شود حتی به قیمت ورود دو عدد مگس؟
موحدی23/9/93