صفحه اصلي > دست نوشته ها > جوابیه شعر

جوابیه شعر


3-04-1394, 17:57. نويسنده: Movahedi

پاسخ به شعر زیبای آقای روح الله محمدی از دفتر قافیه های لعنتی

 

صبر کن تودیع نکن پروانه را

رای وحدت داریم بر تو کفایت میکند

"بشنو از دل چون حکایت میکند

وز جدایی ها شکایت میکند"

در شکایت بی گمان سوخته دلی

ور نه دل کجا از یار شکایت میکند؟

یحتمل این داورت منصف نبود

کین چنین بر تو قضاوت میکند

پرونده را بسپار به اهل دلی

او داند در عدلیه چونت وکالت میکند

تو طبیبی و از شفای خود وا مانده ای

کو طبیبی که خود را بستری  بعدم  جراحت میکند؟

عقل و بلوغ و رشد  قصد و رضا باید معشوق را

 ورنه هر کس در این وادی ضیافت میکند

آری گر تو بی جهت شاکی شدی...

متهم از تو دعوای شرافت میکند

لیک داور و معشوق و مردمه بی اطلاع

هر کدام از ظن خود عاشق ملامت میکند

خواهش و زاری به نزد دلبر پر مدعا..

دم گرمی است کی در آهن سردش اثارت میکند؟

الغرض..

عشق عقدیست معنوی.. پاس کاری واجب است

ور نه همچون اسکواش با دیوار لعابت میکند.

رضا  عباس موحدی3/4/94


بازگشت